آفلاتوکسین پسته – نامی سمی آشنا (Aflatoxin)

آفلاتوكسين

تعريف آفلاتوكسين

آفلاتوكسين زهرابه است كه به وسيله گروهي از قارچها (كپكها) ترشح مي شود. اين قارچها ضمن تغذيه و رشد و نمو، زهرابه اي را توليد مي نمايند كه در مواد غذايي باقي مي ماند.چنانچه انسان و هر حيوان خونگرم ديگري از مواد غذايي آلوده به اين زهرابه تغذيه نمايد، زهرابه در داخل بدنش تجمع يافته و هنگامي كه مقدار آن به حد معيني برسد خطرات جاني بوجود مي آورد.

آفلاتوكسين

آفلاتوكسين

انواع آفلاتوكسين

انواع آفلاتوكسين بر اساس رنگ فلورسانس و حركت نسبي روي صفحه گروماتوگرافي (TLC) به چهار گروه عمده B1,B2,G1,G2 تقسيم بندي مي شود. علاوه براين چهار نوع توكسين اصلي، متابوليتها و مشتقات ديگري از آفلاتوكسين جداسازي و شناسايي شده است.

از مهمترين مشتقات سمي مي توان به توكسينهاي M1, M2 و GM1 كه پس از تغذيه حيوانات به مواد آلوده به آفلاتوكسين در بدن و شير آنها بوجود مي آيد را نام برد.

خصوصيات عامل توليدكننده آفلاتوكسين

قارچها موجوداتي هتروتروف هستند و بايستي مواد آلي از پيش ساخته شده را مصرف نمايند.اين موجودات ممكن است زندگي ساپروفيتي داشته و يا اينكه به صورت پارازيت زندگي نمايند. در تمام موارد و پس از ترشح آنزيمهاي هضم غـذا، مواد غذايي محيط زيست قارچ شكسته و به صورت مواد ساده و محلول در آب، جذب سلولهاي قارچ مي شوند.

سلولهاي قارچ ممكن است مثل سلول مخمرها، تنها يك سلول تك هسته اي تشكيل دهنده تمام موجود باشد و يا ممكن است سلولهاي قارچ بلند و رشته اي بوده و با اتصال به يكديگر پيكره قارچ را تشكيل دهند. طبقه بندي قارچها تا حدود زيادي بستگي به سيكل زندگي قارچ و شكل اندامهاي توليد مثلي و اسپورهايشان دارد.

 

آنتونيو ميچلي در سال 1729 اولين فردي بود كه جنس Aspergilus را نامگذاري كرد.جنس Aspergilus در راسته Eurotiales و خانواده Trichocomaceae قراردارد. منوگراف Aspergilus با حدود 100، گونه توسط راپرو فنل در سال 1963 ارايه گرديد و طبقه بندي كامل آن توسط سامسون وگامز در سال 1985گزارش شد.

گامز (1993) ارتباط گونه هاي آسپرژيلوس را با 11شكل جنسي مشخص نمود. با اين حال براي بسياري از گونه هاي آسپرژيلوس شكل جنسي مشخص نشده است.
تمامي نژادهاي Aspergilus Flavus توليد آفلاتوكسين نمي كنند. و مقدار توليد آفلاتوكسين به وسيله نژادهاي آفلاتوكسين زا بر روي محيطهاي غذايي مختلف نيز يكسان نمي باشد.
قارچ آسپرژيلوس كه عامل توليد آفلاتوكسين مي باشد در دامنه وسيعي از مواد و شرايط آب و هوايي مختلف زندگي كرده و بقا پيدا مي كند.

آفلاتوكسين
آفلاتوكسين

اين قارچ در باغهاي پسته به صورت اندامهاي در حال رشد و يا اندام زمستان گذران (اسكلرت) بر روي بقاياي گياهي (ميوه، برگ، گل آذين نر و پوسته نرم جدا شده) و يا ساير مواد آلي (كودهاي حيواني، كود سبز) زندگي كرده و در شروع و طي فصل رشد، محيطهاي مساعدي را براي رشد و تكثير قارچ فراهم مي سازد.

اندامهاي تولدي مثل غير جنسي مساعدي را براي رشد و تكثير قارچ فراهم مي سازد. اندامهاي توليد مثل غير جنسي قارچ(كنيديوم) هوازا بوده و به آساني با حركت هوا پراكنده مي شود.

روش های کاربردی برای کاهش آفت پسته

بررسيهاي بعمل آمده نشان مي دهد كه اندامهاي مقاوم (اسكلرت) قارچ، چندين سال در خاك زنده باقي مانده و در شرايط مساعد جوانه زده، رشد كرده و اسپور توليد مي نمايد. بافت خاك نيز تاثير مهمي در بقا و زنده ماندن قارچ دارد.
آزمايشهاي مختلف نشان مي دهند كه خاكهاي سنگين به خصوص خاكهايي كه مقدار زيادي مواد آلي در آنها وجود داشته باشد.

محل مناسبي براي زندگي و بقا قارچ مي باشند. اما هرچه بافت خاك سبك تر و مواد آلي به كار رفته در آن كمتر باشد، ميزان آلودگي و بقا قارچ در آن نيز كمتر مي باشد.آب و هواي گرم و مرطوب شرايط مساعدي را براي رشد و نمو اين قارچ فراهم مي آورد. بنابراين در فصول گرم و شرايط مرطوب اين قارچ به سرعت زياد شده و پراكنده مي شود.

همچنين اين قارچ بر روي تعدادي از حشرات بيماريزا و نيز روي ميزبان مرده، اسپورزايي مي نمايد. عسلك ايجاد شده توسط حشرات، در تحريك رشد آسپرژيلوس و ديگر قارچها بر روي گياه، مي توان نقش داشته باشد.

چنانچه شرايط محيطي، بخصوص رطوبت، مساعد بوده و محيط غذايي مناسب جهت رشد، موجود باشد، قارچ به سرعت رشد كرده و اندامهاي تولدي مثل غير جنسي به تعداد زياد توليد مي كند (روي هر كنيديوفور قارچ بيش از 50000 اسپور توليد مي شود) اين اسپورها در هوا منتشر شده روي تمام مواد اطراف از جمله ميوه پسته قرار مي گيرد.

پوست رويي با پوشش كوتيكلي كه خارجي ترين لايه ميوه پسته مي باشد، بعنوان يك محافظت كننده برعليه حمله پاتوژن عمل مي كند. و محافظ برای مغز پسته می باشد

محققين، آنزيم كوتيناز را از قارچهاي پاتوژن كه كوتيكل را از بين برده و نقطه اي براي ورود به ميزبانان فراهم مي كند را جدا كرده اند. قارچهايي كه از راه زخم وارد مي شوند (مانند قارچ آسپرژيلوس) فاقد آنزيم كوتيناز بوده و توان نفوذ از لايه كوتيكلي را ندارند. قارچ آسپرژيلوس، زماني كه پوست رويي آسيب مي بيند، بسرعت در پسته نفوذ كرده و رشد مي نمايد.

هرگونه آسيب در پوست رويي پسته (hull) از قبيل زودخنداني، ترك خوردگي نامنظم پوست رويي، خسارت پرندگان و حمله آفات و بيماريها، راه مناسبي جهت ورود قارچ آسپرژيلوس به داخل ميوه پسته و رشد و توليد آفلاتوكسين مي باشد.

بنابراين با توجه به مطلب ذكر شده، بايستي از تجمع هرگونه مواد در حال پوسيدن مانند كودهاي آلي، اجزاء ريخته شده گياهي و … جلوگيري نمود و با آفات و هرگونه عامل خسارت زا بر روي پوسته نرم پسته به موقع مبارزه كرد تا راههاي ورود قارچ به ميوه پسته بسته شده و از ايجاد خسارت جلوگيري شود.

آفلاتوكسين
آفلاتوكسين

شرايط بهينه رشد قارچ و توليد آفلاتوكسين

همانطور كه عنوان شد، آفلاتوكسين را قارچهاي گروه A flavus هنگام تغذيه از موادغذايي ترشح مي نمايند، ولي ناگفته نماند كه وجود قارچ مربوطه به صورت اسپور روي پسته و يا هر ماده غذايي ديگر دليل بر آلودگي به آفلاتوكسين نيست.

زيرا اين گونه قارچها به صورت اسپور تقريباً در همه جا يافت مي شوند و اسپورها زماني جوانه زده و فعاليت مي نمايند كه حداقل شرايط زندگي براي آنها مهيا باشد.
مهمترين شرايط براي فعاليت اين قارچها و در نتيجه توليد آفلاتوكسين، عبارتند از موادغذايي، حرارت و رطوبت، پسته كه نقش ماده غذايي را دارد، در شرايط فعلي قابل تغيير نيست، و قارچهاي عامل نيز از نظر حرارت، در يك دامنه نسبتاً وسيع فعاليت مي كنند( از 6 تا 46درجه سانتيگراد).

مناسبترين دما براي فعاليت قارچ آسپرژيلوس38-36 درجه و براي توليد زهرابه 25درجه سانتيگراد است. همانطور كه مي دانيد، حرارت نيز عاملي است كه محدود كردن آن (براي جلوگيري از فعاليت قارچ) كار ساده اي نيست.

تنها مساله اي كه مي توان بر آن بيش از همه تكيه نمود، رطوبت كافي نياز دارند و چنانچه حداقل رطوبت مورد نياز تامين نشود، قادر به فعاليت نبوده و آفلاتوكسين توليد نمايد.

براساس منابع موجود، رطوبت نسبي هوا بايد حداقل 85درصد و رطوبت دانه نيز حداقل 8درصد باشد تا زهرابه توليد شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *