آجیل چیست؟
در لغتنامه دهخدا معنای واژه آجیل بسیار مختصر آمده است. (خشک میوه، مجموع پسته، بادام، نخود، فندق، تخمه، تخمه هندوانه تف داده و نمک زده)
فرهنگ معین آجیل را عبارت از (میوههای خشک مرکب از پسته و بادام و تخمه و تخمه هندوانه نمک زده) تعریف کرده.
بهطورکلی واژه آجیل، در واژهها و فرهنگهای فارسی رایج بیشتر از یک یا دو سطر تعریفنشده است.
و جای تعجب است تنقلات یا خوراکیهای اینچنین عجیبی بافرهنگ آیئنی و مذهبی و همراه با بسیار از جشنهای ملی، قومی و بسیار کهن، اینگونه کوتاه شرح دادهشدهاند!
در کتاب کوچه تعریف نسبتاً جامع و کامل از آجیل و انواع آن دادهشده است. آجیل تنقلاتی است که از مخلوط کردن انواع خشکبار تفتداده یا خام و شور یا ترش ترتیب میدهند.
اجزا آن عبارتاند از (تخمه هندوانه، پسته تخمه کدو، کشمش و نخودچی، توت خشک، بلوط، بادامزمینی، الو و مویز) که البته همیشه تمامی این اقلام در ترکیب آجیل استفاده نمیشود و از این گذشته برچسب اینکه آجیل شور یا شیرین باشد از چند قلم آن چشم پوشند و اقلام دیگر بر آن میافزایند.
از این اجزا بادام و بادامزمینی و هسته زردآلو را بدون پوست داخل آجیل میکنند و اجزا دیگر مثلاً پسته و فندق و انواع تخمهها را همچنان با پوست.
در سالهای اخیر بهندرت از شاه بلوز و انچوچک و کاجو در نسجه آجیل استفاده میکنند.
مناسبتها، جشنها و مراسم آئینی خود نوع آجیل را مشخص میکند مثلاً آجیل که بسیار پرمصرف میباشد و مقدار زیادی از آن در ایام نوروز و پسازآن تولید و در سراسر ایران توزیع میشود و به فروش میرسد آجیل شور میباشد.
معمولاً مهر و مومهایی که نوروز مصادف با محرم و ماه صفر نباشد، مقدار بسیار زیادی از این آجیل پیش از عید نوروز توسط خانوادهها همراه با دیگر ملزومات پذیرایی مانند شیرینی باقلوا و میوه، تهیه و در تمام مدت نوروز در دید و بازدیدها صرف میشود.
اقلام این آجیل که به نام شور معروف است، عبارت است از: تخمه هندوانه گلپر زده یا نمک زده که اصطلاحاً تخمه ژاپنی گویند همراه با پسته تفتداده شده و نمک و دیگر بادام و فندق تفتداده شده و شور تخمه کدو و در چهل پنجاه سال اخیر همراه با بادام هندی تفتداده شده و نمک زده آجیل نوروزی را تشکیل میدهد.
آجیل شیرین یا مشکلگشا
یکی از مهمترین اقسام آجیل، مشکلگشا یا لرگ میباشد. این آجیل را معمولاً در جشنهای آئینی و مذهبی مانند مهرگان، سده، چهارشنبهسوری، شب یلدا و یا مستقلاً نذر و پس از انجام مراسمی آن را پاک و بعد از بیان قصه آن، آنها را تقسیم میکنند و یا در سفره نذری ابوالفضل آن را در کیسههای کوچک ریخته و با روبان بستهبندی کرده و پس از تبرک تقسیم میکنند که به ذکر آن میپردازیم.
آجیل وجهی تمثیلی دارد. هرکس که مشکل و گرفتاری داشته باشد با تشریفاتی این آجیل هفت مغز را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش میکند.
بیگمان در شکل اولیه، این تقدیم و اهدایی بوده جهت فروهر که بر سفره مینهادند تا موجب خشنودیشان شود. این آجیل مشکلگشا درواقع همان لرک یا آجیل گهنبارهاست که معمولاً از هفت نوع میوه خشک است شامل پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، برگ هلو، انجیر و خرما که در مراسم سدره پوشی و دیگر اعیاد به مدعوین داده میشود.
دکان آجیلفروشی
در کتاب تهران در قرن سیزدهم، درباره مغازههای آجیلفروشی تهران آمده است.
معمولاً آجیل فروشها از دکانهای پرزرق و برق بوده که بتوانند جلب مشتری بکنند و در این مورد دو دکان یکی در ابتدا بازار کنار خندق و دیگری در اول بازار چهارسو بزرگ که سرآمدشان بودند وجود داشت.
در آجیلفروشی اصولاً قفسه و جعبه آئینه و چیزی مانند آنکه جناس را در خود بپوشاند و جود نداشته.
هرگونه امتعه دکان در ظروفی معرض دید قرار میگرفتن نخ کشیده و خوشهای و کوچک حلئا ماما جیم جیم، جوز قند ریسه کرده، برکه هلو و قیسی و برگه زردآلو، گوجه برغانی، پسته شام، تخمه کدو، تخمه هندوانه، مغز گردو و گردوی پوست دار که همه را نخ کشیده بودند.
گرده سوان های بزرگ را که با خلال مغز پسته روی آنها نام پنج تن نقش بسته بود، با زرورقهای نازک بریده و به صورت خاصی تابیده و به شکل زنجیری درآورده بودند و همراه چراغهای افروخته که در روز نیز روشنشان میداشتند مزین میساختند.
سر و وضع آجیلفروشی
آنچه را که در شرح و بیان آجیلفروشی میرود مربوط به صدها سال پیش نمیباشد. نهایتاً میتوان آن را به هفتاد سال پیش ارجاع داد.
مرد آجیلفروش باید مردی پاکیزه صورت و ظاهر الصلاح بوده؛ زیرا که اکثر فروشش را آجیلهای نذری و خیراتی مانند آجیل مشکلگشا دربرمی گرفت از شرایط خرید آجیل نذری این بود که باید در دکان آجیلفروش رو به قبله یعنی به طرف جنوب باز میشود و دکان خلاف آن هرگز فروشش به پای دکان رو به قبله نمیرسید.
بنابراین آجیلفروشها باید با سر تراشیده و ریش یک قبضه و دوقبضه و عرقچین شیرشکری و در صورت سید بودن با سرپیچهای سبز و سیاه دیده بشوند.
اگرچه در زیر این ظاهر مصلحشان انواع مفاسد جمع شده بود. همراه قبای بلند سه چاکی و شال کمر و دستهای حنا بسته و موی خضابکرده و دستمال روی شانه و لنگ جلوی کمر که در میان کسبه از نظیفترین بهحساب میآمدند.
نیت و نذر آجیل مشکلگشا روایتهای گوناگون دارد، نخست از لحاظ اقلام مواد آجیل مشکلگشا عبارت است از(کشمش، انجیر، خرما، فندق، نخود برشته، پسته، مغز بادام، برگه آلو، سنجد، عناب، تخمه) که دوازده رقم را به نام دوازده امام تهیه میکنند و آن را مخلوط نموده و به ظرفی میریزند، سپس اعضای خانواده جمع میشوند یک نفر بزرگتر و نمازخوان و پاک قصه (پیرمرد خارکن) را که مخصوص آجیل مشکلگشا است، نقل میکند بعد برای برآمدن حاجت آن را بین مردم تقسیم مینماید.
برای برآمدن حاجتها و دفع بلاها ماهی یکبار تا هفت مرتبه آجیل مشکلگشا باید گرفته و قصهاش را هم نقل کرد، ماه اول باید روز جمعه صد دینار ببندند گوشه دستمال و بدهند به آجیلفروش بدون اینکه چیزی بگویند آجیلفروشی خودش میفهمد و آجیل را میدهد. آجیل مشکلگشا هفت است (خرما، پسته، فندق، مغز بادام، نخودچی، کشمش و توت خشکه) که باید میان هفت نفر تقسیم کرد.
اعتقاد، باور و انجام مراسم جز این نذر میباشد و نذر کننده باید سعی کند تمام اعمال آن را به دقت و در کمال خضوع انجام دهد و حتی از ریختن اضافات و پوستههای نخودچی و دم کشمش در ظرف آشغال خودداری کرده و حتماً آن را در آب روان بریزند و حاجت خود را طلب نمایند.
اول آنکه مهمترین زمان شروع به ادای نذر آنکه آن را از ماهی که روز اولش جمعه باشد ابتدا بکنند.
دیگر محل پاک کردن آجیل، پاک و تمیز و به دور از هر آلودگی و نجاست باشد.
جامه و لباسزیر و روی پاککنندگان پاک و طاهر بوده در آن شکی نداشته باشد.
حایض و جنب و شکاک حضور نداشته باشد.
شکستنیهای آجیل با سنگ و قندشکن و مثل آن شکسته شده در آن دندان و لب و دهان دخالت نداشته باشد. حرف و سخن اغو به میان نیامده از شوخی و هزل و مزاح احتراز بشود و یکی در مجلس قصه مربوط با آن را که نامش قصه پیر خارکن بود
آجیل مشکلگشا را نمادی است سمبلیک و کنایهای از جواهرات عالم قدسی و هفت قلم تعداد آن را به روایتهای گوناگون برشمردهاند،
کشمش = یاقوت – فندق = مروارید – پسته = زمرد – بادام= عقیق میتوان در این جهان مثالی نظیر و مانندهایی بسیار و برابر با هر کدام گذاشت.
ولی آنچه حائز اهمیت است اینکه وجود این گوهرهای گرانبها که در جامعه کشاورزی به علت این گوهرهای گرانبها که در جامعه کشاورزی به علت کار طاقتفرسا، جانمایههای وجودی رو به ضعف میرود چه مواردی مقویتر و ارزشمندتر از این دانههای گوهربار میتوانست در توان جامعه کشاورزان مؤثر باشد.
به همین خاطر حضور همیشگی آنها در صحنههای احتمالی در قالب پشن ها آئینها و مراسم جلوه گری میکند؛ و شاید این راز آن ققنوسی است که هر بار از دل خاکستر خود وجود نوازدی را پرورش میدهد که پس از مدتی با طراوتی بیشتر وکارآیی پرتوان رخ مینماید.